#گل_نرگسیها#قرار_گروهیسلام سلام
روز و روزگارتون خنک و شیرین
از ساعت یازده صبح دارم سعی میکنم یه پست بزارم چون ویرایشو برداشتن چندبار گذاشتم و پاک کردم 😒😒
اینم بستنی قرار گروهیمون من وقتی میخوام یه چیزی درست کنم اونقدر تو ذهنم بهش پر و بال میدم و زیر و روش میکنم که خدا میدونه وقتی یه مشکلی براش پیش میاد یا کسی ازش یه ایراد کوچیک میگیره قلبم اذیت میشه ولی سعی میکنم دفعه بعدی بهتر و بهتر و بهتر بشه مثل اولین باری که آشپزی کردم ، کیک پختم ، بستنی درست کردم هرگز یادم نمیره دانش آموز بودم و تصمیم گرفتم بستنی درست کنم از نوع سنتی و با ثعلب چقدر زحمت داشت اون موقع برام شیر محلی از همسایه گرفتیم و مواد اولیشو شروع کردم چقدر ثانیه ها رو شمردم و هر نیم ساعت اوردم همش زدم چقدر با عشق درستش کردم خونمونم مثل همیشه پر رفت و آمد بود و پسر عمو و دختر عمو ها که میومدن ذوقمو میدیدن میگفتن وای فاطمه جان چیکار میکنی مامانمم یه ابهتی میگرفت میگفت داره بستنی درست میکنه 🤣🤣 خلاصه بستنی آماده شد خدا نصیبتون نکنه🤣🤣 شیرشو تمیز ندوشیده بود مزه خوده خانوم گاو رو میداد الان میخندما اون موقع کارد میزدی خونم در نمیومد عین فیلما همه واسه اینکه من دق نکنم ازش خوردن ولی قیافه هاشون 😵💫 خیلی نمک داشت اون بستی خیلی خوش قیافه شد ولی مزش خوب نبود عموم اومد نشست تا تهش خوردش دورش بگردم الهی جات بهشت باشه عموی مهربونم کلی ازش تعریف کرد اونروز اونجا حالم عجیب شد اونجا یه انرژی گرفتم هنوز بعد شاید ۸یا۹ سال تموم نشده تو این سالا چند بار دیگم بستنی درست کردم ولی هیچکدوم اونی که میخواستم نشد که نشد
تا وقتی که خواستم این بستنیو بزنم
نه وروجک و نه باباش خونه نبودن که درستش کردم گفتم فوقش خراب بشه نمیگم درست کردم دیگه ...
وسطای کار یه ناخونک زدم خدا نصیبتون کنه عالی شده بود کلی دلبری میکرد منم که یه مقدارشو قالب زدم و کمیشم تو یه ظرف ریختم هر لحظه عین بچه ها با ذوق یه قاشق بر میدلشتم میرفتم سر وقتش 😅😅
خلاصه خیلی خیلی خوب شد هیچی از بستنی شکلاتیای بیرون کم نداشت تازه با افتخار بهترم شده بود
اون عکس آخریم فکر کنم یه غروب خورشیده گرفتم فروردین ماه
...